مطالعه کتاب زناشویی و اخلاق برای علاقه مندان به کتاب های روانشناسی
مقدمه مطالعه کتاب زناشویی و اخلاق:
برتراند آرتور ویلیام راسل، ارل راسل سوم متولد ٔ ۱۸ مه ۱۸۷۲ — درگذشتهٔ ۲ فوریه ۱۹۷۰، فیلسوف، منطقدان، ریاضیدان، مورخ، جامعهشناس، برنده جایزه نوبل و فعّال صلحطلب بریتانیایی بود که در قرن بیستم زندگی میکرد.راسل، یکی از فیلسوفان پیشتاز قرن بیستم محسوب میشود و «جنبش مخالفت با آرمانگرایی» را در اوایل قرن بیستم رهبری میکرد. از وی، به همراه گوتلوب فرگه و لودویگ ویتگنشتاین، به عنوان بنیانگذاران فلسفهٔ تحلیلی یاد میگردد.برتراند راسل، یک فعال ضد جنگ و نیز مخالف امپریالیسم بود که به دلیل عقاید صلحطلبانهاش در طول جنگ جهانی اول، از دانشگاه اخراج شد و به زندان افتاد.او مخالف آدولف هیتلر، منتقد تمامیتخواهی استالین، معترض درگیری آمریکا در جنگ ویتنام و همچنین از حامیان خلع سلاح هستهای بود. وی در سال ۱۹۵۰، به پاس «آثار متعدد در حمایت از نوعدوستی و آزادی اندیشه»، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات گردید.
قسمتی از متن کتاب زناشویی و اخلاق:
درتشریح خصایص هر اجتماعی، خواه قدیم یا جدید، توجه به دو عنصر مهمی که وابستگی نسبتاً نزدیک بهم دارند حائز اهمیت فراوان است، یکی سیستم اقتصادی است و دیگری سیستم خانواده. امروزه دو مکتب فکری مهم و معتبر هست، یکی مکتب مارکس و دیگری مکتب فروید، که اولی همه چیز را ناشی از اقتصاد و دومی همه چیز را منبعث از خانواده و امور جنسی می داند. من به شخصه هوا خواه هیچ یک از این دو مکاتب نیستم، زیرا وابستگی متقابل وضع اقتصادی و مسألۀ جنسی به نظرمن و از نظر روابط علّی، مبین برتری یکی بر دیگری نیست،بعنوان مثال، شک نیست انقلاب صنعتی تأثیر عمیقی بر اخلاق جنسی داشته و خواهد داشت،ها از نظر روانی بعنوان یکی از علل انقلاب صنعتی لازم ۵ ولی از طرف دیگر تقوای جنسی«پورتین» بود. من خود به شخصه مایل نیستم برتری یا افضلیتی برای عامل اقتصادی و یا جنسی قائل شوم، در حقیقت امر این دو را نمی توان از هم تفکیک کرد. توجه اقتصاد بطور عمده معطوف به تهیه و تدارک خوراک است، اما افراد بشر نیز خوراک را فقط برای اشخاصی که آنرا تهیه می کنند نمی خواهند، آنرا برای خانواده می خواهند، و هنگامی که سیستم خانواده تغییر کند انگیزه اقتصادی نیز تغییر می کند. لازم به توضیح نیست که اگر همانگونه که در جمهوریت افلاطون آمده است دولت کودکان را از والدین خویش بگیرد و آنها را خود ببار آورد نه تنها سیستم بیمۀ عمر بلکه بیشتر اشکال پس انداز شخصی از بین می رود ، یعنی چنانچه حکومت نقش پدر را برعهده گیرد بالفعل تبدیل به سرمایه دار منحصر بفرد خواهد گردید. کمونیست های افراطی اغلب معکوس قضیه را عنوان می کنند و می گویند ، اگر حکومت به سرمایه دار منحصر بفرد تبدیل شود در آنصورت خانواده بصورتی که ما می شناسیم قادر به بقای خود نخواهد بود، اما حتی اگر کار به اینجا هم بکشد ممکن نیست بتوان وجود رابطۀ نزدیک و متقابلی میان مالکیت خصوصی و خانواده را انکار نمود،…….
دیدگاه بگذارید